ماجرا از تير ماه 1386 شروع شد. جواني بنام حسن ... با وقت قبلي به دفترم امد. سر پايين وبا صداي خفي گفت:" اقاي وكيل مشكلم را حل ميكني ؟ من در سال گذشته سرباز بودم و اواخر خدمتم بود که از مرخصي به پادگان نيروي هوايي برمي گشتم. خيابان را طي كردم كه در يك لحظه پرايد به من زد. چيزي نفهميدم تا اينكه چشمم را باز كردم ديدم در بيمارستان هستم. نگو من 15 روز در كما بودم و دچار ضربه مغزي از ناحيه سخت شامه فرق سر و له شدگي نسج مغزي در ناحيه پيشانه و در هاشمه استخوان گيجگاهي مصدوم شدم و در نهايت منجر به صدور دادنامه بر عليه خانم ازاده ... در شعبه ...جزايي ... تهران گرديد ، ولي من ديه دريافت نكردم."

از ايشان علت نگرفتن ديه اش را پرسيدم. گفت" بعد از يكسال كه ديه من از طريق اجراي احكام كيفري بمن ابلاغ شده مي ترسم با گرفتن ديه نتوانم دوباره شكايت كنم .زيرا شركت بيمه اول ازم رضايت كامل مي گيره"

پرسيدم شما مگر خوب نشدي؟ 

ايشان گفت : "از زماني كه به هوش امدم احساس مي كنم بوها را تشخيص نميدهم. اوايل خيلي برام محسوس نبود مثلا ادكلن كه مي زدم بويش را حس نميكردم. ولي تا 2 تا3 ماه پيش برادرم امد منزل و گفت شير گاز را باز گذاشتي. حواست نيست... من جواب دادم بوي گازي حس نمي كنم. تو مطمئنی ؟...در همان موقع خواهرم رسيد گفت حسن خانه رابوي گاز برداشته چرا حواست نيست؟ ان جا بود دانستم اتفاقي برايم افتاده است. فرداي ان روز كبريت را روشن كردم ، ديدم بوي گوگرد راحس نمي كنم. كاملا به عيب خود پي بردم. حالا امدم كمكم كنيد حقم را بگيرم مرا راهنمايي كنيد ."

حسن، تمامي مدارك تصادف رانندگي خودش را اورد. وكالتش را قبول كردم ابتدا او را به متخصص گوش و حلق و بيني فرستادم .2 الي 3 پزشك با شيشه هاي تست بويايي معاينه اش كردند.

اعلام شد :"مشاراليه داراي اختالالات حس بويايياست". به موكلم گفتم :" روزنه هاي اميد در حال باز شدن است. به اميد خداي تبارك وتعالي، مجددا وباطرح شكايت كيفري از ضارب (راننده پرايد) ديه نقص قوه بويايي را از او ميگيريم و محكومش مي كنيم."

در دادسراي ناحيه 10 تهران شكايت كردم. ولی بازپرسی دوم قرار منع تعقيب را صادر كرد و گفتند: "پزشكي قانوني راجع به سلب قوه بويايي اظهار نظر نكرده وچرا موكلت سال گذشته نقص قوه بويايي را نگفته است؟؟؟ وحالا طرح شكايت ميكند ؟؟"

بعد از يك ماه قرار منع به دفتر رسيد. قرار منع تعقيب 10 روز فرصت اعتراض دارد. بلافاصله با لايحه اعتراضيه مطابق بابند هاي 1و2 ماده 9 قانون ايين دادرسي كيفري و گزارش پزشكي قانوني در مورد ضربه مغزي موكلم و گواهي اختلال بويايي پزشك و مقرارت قسامه در قانون مجازات اسلامي، تقاضاي صدور قرار قسامه را از دادگاه جزايي تهران به عنوان مقام مافوق خواستار شدم. 

خوش بختانه پرونده به دوم بازرسي از دادگاه جزايي جهت صدور كيفر خواست عليه راننده خانم ازاده..... برگشت داده شد وقتي خبرش را به موكلم (حسن) گفتم بسيار خوش حال شد. باهم به دادسرا ناحيه 10 رفتيم. راننده هم آنجا بود. بازپرس قران اورد وعواقب قسم دروغ را به حسن گفت. ایشان 6 بار مراسم قسامه را اجرا كرد مبني بر اين كه "والله تالله بالله من قدرت بويايي خود را از دست داده ام."

بازپرس به راننده گفت باید سند بگذاري و.... پرونده به دادگاه برگشت خورد براي تعيين ديه ومجازات راننده خاطي 2باره دادگاه تشكيل و در نهايت به پرداخت ديه كامل محكوم شد. زيرانقص كامل حس بويايي ديه كامل يك فرد مسلمان رادارد. لازم بذكر است موكلم كارگر و خيلي از نظر مالي ضعيف بود و مبلغ بالاي ديه زندگيش را متحول كرد وحق به حق دار رسيد.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

: مرتبه